شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

نظرات ارسالي

+ [تلگرام] + حکايت من و مجنون به يکدگر مانَد نيافتيم و بمرديم... . . از جناب سعدي عليه الرحمه به قلم مبارک آفتاب عليها الرحمه : دي
لا اله الا الله هي ميام هيچي نگم نميشه B-)
{a h=gavooni}محمد جواد س{/a} اين همه چيز گفتين در فيدهاي قبل حاجي:-D
بعدی همه 30 نظر قبلی
{a h=iranbees}دختر احمد آباد{/a} شايد @};-
{a h=ODSAN}اودسان{/a} ممنونم از لطفتون =) @};-
+ شبيـــهِ *بــرگـــِ سـرگــردان* بـه دستـــِ *بــادِ* پائيـــزي ميــان مانـدن و رفتـن پـر از *تـرديـــد* و تشويشم . . آفتابـــ
برگ باشي؛ سرنوشتت دست باد است نه تصميمي که بماني يا بروي...!
بسيار زيبا هم مقدمه هم ميانه و هم انتها و نتيجه
بعدی همه 43 نظر قبلی
دلم گرفت :(
{a h=iranbees}دختر احمد آباد{/a} :{ @};-

my writings

+ 786 آنان که دانسته و يا از روي جهالت آتش بي حيايي را شعله ور مي کنند آيا مي دانند که ايراني خوش غيرت *با خونش* درخت آرامش،امنيت و باورهايش را آبياري مي کند؟ #عليرضا_عبدي
my writings
#شهيد_باغيرت #شهيد_حميد_رضا_الداغي
عالي @};-
همه 6 نظر
my writings
{a h=iranbees}دختر احمد آباد{/a} لطف داريد@};-
my writings
@};-
+ چرا خلوتهههههههههههههههه
ديگه کسي حرف زيادي براي گفتن نداره
Miss fatima
:-/واقعا
بعدی همه 12 نظر قبلی
رضا صفري
{a h=zigzag13}Miss fatima{/a} پ چرا ما نکرديممممممممممممممممممممم
رضا صفري
{a h=haftaamancom}mariii{/a} سلام دوست عزيز سابق بي نعرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
+ سن وبلاگم 15 سال و 5 ماه و 5 روز شده :)
اسپايکا
15 سالم بود، مثل هميشه پشت سيستم تو اتاقم، صفحه ثبت وبلاگ جديد جلوم بود تو فکر انتخاب يه آدرس براي وبلاگم بودم چند تا اسم اومد به ذهنم ولي قشنگ نبودن چيزي که ميخواستم رو نميرسوندن يهو از پسرخالم که چند ترم زبان جلوتر از من بود و کنارم رو صندلي نشسته بود پرسيدم پيشرفته به انگليسي چي ميشه گفت Advanced گفتم همين خوبه و دکمه ثبت رو زدم :دي
اسپايکا
از همون اول ميخواستم پيشرفته بودن رو به هر کس که مياد تو وبم القا کنم :D
بعدی همه 34 نظر قبلی
{a h=beautifullove}کلبه تنهاييمريم{/a} همينطوره :)
{a h=advanced}اسپايکا{/a} خوبيد
+ زندگيم برجام است حاصلش هيچ هيچ هيچ...
حالا شايد اين دفه برجام نتيجه داد و حاصلش نتيجه داد
{a h=123098}من و تنهايي2{/a} ازين شانسا نداريم
بعدی همه 30 نظر قبلی
ميروم هرچه شد منتظرم مي ماني؟
ميروم خدا هرچه مي خواهد همان مي‌شود و نو باشي جمال يا دکتر يا يک سردفتر مکتب دار با لياقت مرا مي پذيري؟يک کلمه تو جانم مي دهد که صبا مي گويد راهي شوم و من ميشوم دوستان و همسر آينده ام دعايم کنيد چون شماها حق آب و گل داريد بر من بسم الله رحمن الرحيم يا رحمن و يا الرحيم خدايا توگلم به توست دست خالي مرا بر نگردان
+ ديدين تو دعوا، طرف مقابل(حالا با هر نسبتي) يه سوالي ميپرسه که خودش جوابشو ميدونه ؟؟؟ مثلا ميپرسه برم يا نرم ؟؟؟ اينجور وقتا شما چي ميگيد ؟؟؟ من ميگم برو :)) چون توقع نداره اينو بشنوه عصبانيتم آروم ميشه :))
حيرانيسم
ميگم نرو:-o
mariii
ميگم خو برو ...
همه 5 نظر
{a h=haftaamancom}mariii{/a} والا بخدا
تو:گفت: برو !!به تو:خداحافظ!تو:تو::::برو؟؟؟به تو!!!من از مرز گذشتم.!تو:برو!!به تو:من خونه رسيدم!!!!تو:::: برو!!!به تو:پاسپورتم تاريخ اش تموم شده بفرستم تمديد مي کني سال ديگه بيام ايران؟؟؟وووووو توتو تو::::: برو-- ومن :آکي حق با تو ميرم و همچنان برو برو شده يک ضرب مثل:معلم من

mariii

+ *زندگي* تا اينجا از زندگي هيچيش را متوجه نشديم . حتي همون يه جرعه عشق که تو دستمون بود همونم لحظه لحظه چکه کرد و غيب شد رفت. الان فکرش ميکنم .اين بود زندگي؟ اين بود آن جام الستي که نوشيديم؟ يا هنوز چيزي متوجه نشده ايم.؟ خلاصه برم اون دنيا به خدا ميگم *خدايا تو به من ،يک زندگي بدهکاري قربون چشمات بگردم*
مهم نيست چقد تلاش کنيم.. هممون يه وقتايي به اين نقطه ميرسيم که ميگيم واقعا زندگي اين بود؟؟
بر سر آنم که گر ز دست برآيد دست به کاري زنم که غصه سر آيد خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد ديو چو بيرون رود فرشته درآيد

mariii

+ *بي خبري* تو از خودت بي خبري! که چقدر صبوري که چقدربخشنده و آرامي در حالي که از درون پر از غوغاي افکار به هم ريخته اي ‌ هم ميداني دنيا فاني است و رفتني هم نميخواهي بيهوده طي کني و بي فايده در گوشه اي از دنيا بپوسي تو از تمام شدن هايت بي خبري تو هرگز خودت را از بيرون نديده اي که چگونه اي ؟! تو *بي خبري*
زيبا بود بانو
mariii
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} زيبا نگاه شماست عزيزم
همه 6 نظر
mariii
{a h=iranbees}دختر احمد آباد{/a} @};- زيبا نگاه و درک شماست عزيزم
من اگر بي پناهم خدا دارم نيم ترسي از بيد و بادم. اگر دنيا خالي کند پشتم نترسم چون خدايي بزرگ پشت و پناهم اگر دردم اگر غصه اگر تنها اگر بي کون و مکانم نترسم از اينهمه طوفان بي غي هستم بر اين لطف احدي خدايم. گنجم محسور و محبوت زماني ست که آزاد شدم از همه آفاق رحمت او که اکسير بر جام دل افروخت به کمند ابروي استاد و ولي خدايم بر من آه چه خوشبختم از آنچه من مي دانم و تو غافل از برکت آني و آري چناني

mariii

+ *خداي تو چه شکليه؟؟؟؟* سوالم برا بچه ها نيست چون ممکنه انحرافي باشه براشون.براي ما آدم بزرگاست. خداي من يک مرد مهربان دلسوزه .شبيه بابابزرگم. *خداي شما چي؟؟؟ *
زيبا ...بخشنده ...بخشنده ...پرمهر
mariii
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} زيبا زيبا زيباست
بعدی همه 25 نظر قبلی
mariii
{a h=11firstlove11}دخمل جوني.{/a} آفرين .اين بهترين نتيجه است
مثل پدرم مادر و داداشام که يک اکسير ساخت و به من خوراند از اون روز خوابهاي عجيبي مي بينم. و توهماتي غريب به ذهنم مي آيند البته داداش دومم استاد من هم هستند و پدر مرجع و فاضله که ولي خدا هم هست بدجور به درسم اهميت ميده و با اينکه از خانواده ترد شدم ولي؟راستي فکرتون کرديد اون شاگر بي شعور را اجازه آره ؟وکيلم؟

mariii

+ *مادر امروز* از کل دنياي خوشي و دلخوشي و تن پروري خودم ميرسيم به اونجايي که گاه گداري بعضييييي وقتها سالي دو سه بار پيش بياد که خودم تنها در خلوت خودم، اون لواشک يا آلوچه اي که دور از چشم بچه ها قايم کردم تو کابيت بالايي را در بياورم و پاي کتاب يا نت، با تمام لذت ملچ ملوچ بنمايم. چرا هي حس عذاب وجدان و مادر خوبي نبودن بهم دست ميده؟؟خو مام آدميم.همش که نشد جانثاري و ايثار!
عادت به فداکاري :)
mariii
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} والله بوخدا .همش که نشد واسه ديگري.يبار هم واسه خودمون پادشاهي کنيم اونم با يه لواشک :D.چقدر ما مامانا قانعيم بخدا
بعدی همه 21 نظر قبلی
خدا لعنت کنه اين شاگرد کودن شما را تو را خدا اجازه بديد ببرمش خرمشهر اونجا مخش و بترکونم بعد لاشه مغزش و با تن بي بخارش را از روي پل بندازم توي کارون تا کوسه ها تيکه پارش کنند شايد شما هم از شرش راحت بشيد همه را هن خلاص کنيد از شر آيت بي بخار؟راستي اين مردک غير قابل تحمل يک دفعه مي گفت اون هم عاشق لواشک ولي شما احساسي نشويد
و اجازه دهيد همچنان با مخش اين‌گونه که گفتم عمل و جهاني را از لوس اين مرتيکه لوث و بي مصرف ديوانه شديدا و عذاب آور صد البته رهايي دهم هم خودش راحت ميشه هم جمع از شنيدن اينهمه ظلمي که در حق شما نموده راحت بشين به فضل و برکت الله الرحمن و الرحيم اجازه مي دهيد؟
+ زندگي حرام نبود بر ما حرامش کردند!
الانم حرام نيست به شرطي که زندگي کردن رو بلد باشيم
تو کجاي در گستره بي مرز اين جهاني؟تو کجايي و مي داني من کجاي اين جهان هستم؟من در دوردست ترين جهان ايستاده ام درکنار تو.آري با من باش.که بي تو زنده ماندن هيچ فايده ندارد.

mariii

+ فيد غور زدن امشب از اون شباييه که اعصابم خيلي خورده. روانشناسيش نميکنم چون اعصاب ندارم. ولي ميدونم چيا سبب افزايش بدي اين حالم شده اند.1.از صبح آلودگي شديد هوا و سردردم .2.کارزياد.3.عدم استراحت.4.شلوغيه بچه ها و سروصداهاشون.5شستن يکککککک کوووووووه ظرف.6پخت شام امشب و ناهار فردا.7.کلافکگي از تکرار کارهاي تمام نشدني خونه.8.تاخير در پرواز مسافرم از 5عصرتاالان که 12 شب است.9.نخوابيدن ني ني تا الان
mariii
10.سر درد امانم رو بريده.11 .پاهام خيلي درد ميکنه.12.تو فکر درس و مشق بچه ها.13.توفکر کار فردا.14.توفکر امتحان آخر هفته.15.توفکر گروني.16.و انجام کارهاي تکراري تمام نشدني خونه.17 ‌.و درکنار همه اينا دلتنگي و بغضي که امان آدم رو ميبره و هيچ راهي براي رفعش نيست.
mariii
واقعا اعصابم خورده
بعدی همه 13 نظر قبلی
من از اون روزهاي که اومدم با وجودم غوغايي از مهر و خوبي بسازم اومدم بگم هستم و شرمنده کينه ورزان و دشمنان و حسودان که براي رسيدن به هدفم از هرچه هست مي گذرم و گنج ام به کسي که برام عزيز ترين بعد بابام و خونواده ام که استادم فداي بشم اولين دليل و دومين دليل شوهرم که اينقدر ايثار داره من هنوز در پي نقطه گم و سرگردانم
کمک کنيد ولي رحم نکنيد که ديگر خيلي ديرشده و مقصد نزديک کنيم انشالله که عشق افسونگري عقل از سر مجنون برده

mariii

+ *سلام بچه هاي پارسي* خيلي وقته نتونستم با آرامش خاطر بيام پارسي.دلم براتون تنگ شده مخصوصا برا عزيزاني که الان هستند و عزيزاني که سالها پيش بودن . کم کم حال و هواي خوب اما براي من بدِ عيد نزديک ميشه. حال پارسي روزهاي عيد هميشه خوب بود.اميدوارم امسال هم با جمع بيشتر بچه هاي پارسي گرم و شيرين بشه. براتون خوبي ها رو آرزو دارم دوستتون دارم
يادش بخير ... زمان مدرسه چقد براي رسيدن عيد ذوق داشتم! خلاصه که با خوندن نوشته تون ياد يکي از چيزايي که از دست دادم افتادم
Miss fatima
:) چرا هيچ ذوقي برا عيد ندارم
همه 8 نظر
در انتظار روزهاي گذشته نباشيم باز گشتني نيست اما اميدوار باشيم به فردايي بهتر
Miss fatima
{a h=haftaamancom}mariii{/a} من همچنان همونجورم:-/
دختر احمد آباد
رتبه 0
0 برگزیده
14 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
دختر احمد آباد عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top